اسلامی ارومیه در سال 92-91

1-1)مقدمه…………………………….

2-1)بیان مسئله ……………………..

3-1)اهمیت پژوهش……………….

4-1) اهداف پژوهش………………

هدف کلی تحقیق……………..

اهداف ویژه و جزئی…………

5-1)فرضیه‏های تحقیق…………….

6-1)تعریف متغیرهای پژوهش…

تعریف نظری …………………

تعریف عملیاتی……………….

فصل دوم

ادبیات و پیشینه پژوهش

1-2 مقدمه…………………………….

2-2 تیپ شخصیت خودشیفته….

2-3 توصیف و ملاک های DSM-IV از شخصیت خودشیفته..

2-4 مفهوم خودشیفتگی از دیدگاه فروید………………………………………….

2-5 دیدگاه هاینز کاهات ………..

2-6 دیدگاه روان  پویشی(اتو کرنبرگ)……………………………………..

2-7 رویکرد شناختی مبتنی بر طرح واره…………………………………….

2-8 تاریخچه ی سازه ی طرح واره …………………………………………..                                                                         

2-9 بیولوژی طرح واره های ناسازگار اولیه………………………………

2-10 نتایج ضمنی نظریه ی لدو برای مدل طرح واره …………………….

2-11 طرح واره های ناسازگار اولیه……………………………………………                                 

2-12 مفهوم سبک دلبستگی……..

2-13 نظریه دلبستگی: بالبی و آینسورث…………………………………….

2-14 دلبستگی بزرگسالان……….

2-15 اختلال دلبستگی ……………

16-2 نظریه های دلبستگی……….

2-17 نظریه روان تحلیل گری….

 2-18 عزت نفس…………………..

فصل سوم

روش تحقیق

3-1 روش پژوهش ………………..

3-2 جامعه ی آماری……………….

3-3 نمونه و روش نمونه گیری..

3-4 ابزارپژوهش…………………….

3-5  پایایی فرم کوتاه طرح واره های ناسازگار اولیه ی یانگ……………

3-6 پرسشنامه ی عزت نفسروزنبرگ………………………………..

3-7 پایایی پرسشنامه­ سبک های دلبستگی بزرگسالان هازن و شاور…..

3-8 پایایی پرسشنامه ی شخصیت [1] خودشیفته ………………………………..     

3-9 روش جمع آوری اطلاعات و شیوه ی اجرا………………………………..

3-10 روش های تجزیه وتحلیل آماری………………………………………….

فصل چهارم

تجزیه و تحلیل یافته ها

4-1 مقدمه………………………………….

4-2 یافته های توصیفی…………………

4-3 یافته های استنباطی………………..

4-4 نتایج تحلیل رگرسیون……………

4-5 مقابله های پسین…………………..

فصل پنجم

بحث و نتیجه گیری

1-5 مقدمه………………………………….

  5-2  یافته های فرعی تحقیق……….

5-3 محدودیت های پژوهش…………

5-4 پیشنهادات……………………………

منابع…………………………………………..

ضمایم………………………………………..

مقالات و پایان نامه ارشد

 
























 

فهرست جداول

عنوان                                                                                                                صفحه

جدول 1-3. ضریب آلفای کرونباخ مقیاس عزت نفس………………………..

جدول 4 -1. توزیع فراوانی نمونۀ مورد بررسی به تفکیک جنسیت و رشتۀ تحصیلی………………………………

جدول 4-2. آماره های توصیفی متغیرهای پژوهش و خرده مقیاس های آنها…………………………………………….

جدول 4 -3. آزمون کالموگروف – اسمیرنوف در متغیرهای بکار رفته در پژوهش……………………………………….

جدول 4-4. ضریب آلفای کرونباخ مقیاس عزت نفس………………………..

جدول 4-5. ضرایب همبستگی متغیر طرح واره های ناسازگار اولیه و خرده آزمون های آن با متغیر خودشیفتگی..

جدول 4-6. ضرایب همبستگی متغیر سبک های دلبستگی و خرده آزمون های آن با متغیر خودشیفتگی………….

جدول 4-7. ضریب همبستگی متغیر عزت نفس با متغیر خودشیفتگی……..

جدول 4-8. ضریب همبستگی پیرسون بین متغیر طرح واره های ناسازگار اولیه و خرده آزمون های آن با سبک های دلبستگی…………………..

جدول 4-9. ضریب همبستگی پیرسون بین متغیر طرح واره­های ناسازگار اولیه و خرده آزمون های آن با عزت نفس……………………………….

جدول 4-10. ضریب همبستگی پیرسون بین متغیرهای جو سازمانی نوآورانه و توانمندسازی…………………

جدول 4-11. آزمون تحلیل واریانس برای ارزیابی خطی بودن رابطۀ متغیرهای پیش بین و ملاک……………

جدول 4-12. روش و ترتیب ورود متغیرها به تحلیل رگرسیون…………….

جدول 4-13. خلاصۀ رگرسیون برای پیش بینی متغیرهای مرتبط با خودشیفتگی…………………………………

جدول 4-14. معادلۀ رگرسیون گام به گام متغیرهای پیش بین با خودشیفتگی                                            

جدول 4-15. نتایج آزمون t مستقل برای متغیر های پژوهش در افراد عادی و خودشیفته…………………………………

جدول 4-16. نتایج آزمون t مستقل برای متغیر های پژوهش با جنسیت…

جدول 4-17. نتایج آزمون تحلیل واریانس متغیرهای پژوهش با رشتۀ تحصیلی …………………………………….

 

فهرست  نمودارها

عنوان                                                                                                                صفحه

 

نمودار 4-1. نمودار توزیع فراوانی نمونۀ مورد بررسی به تفکیک جنسیت و رشتۀ تحصیلی…………………………..

نمودار 4-2. نمودار توزیع فراوانی نمونۀ مورد بررسی به تفکیک جنسیت                                            

نمودار 4-3. نمودار توزیع فراوانی نمونۀ مورد بررسی به تفکیک رشتۀ تحصیلی………………………………………

نمودار 4-4. نمودار توزیع فراوانی نمونۀ مورد بررسی به تفکیک سن…..

چکیده:

در پژوهش حاضر به بررسی رابطه ی بین طرح واره های ناسازگا اولیه،سبک های دلبستگی و عزت نفس  در افراد با تیپ شخصیت خودشیفته پرداخته شده است. جامعه ی آماری پژوهش حاضرشامل کلیه ی دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه آزاد ارومیه است که در سال 92-91 مشغول به تحصیل بودندو دامنه ی سنی اکثرآزمودنی ها20-25سال بود.دراین تحقیق از روش نمونه گیری تصادفی استفاده شده است، انتخاب نمونه آماری با بهره گرفتن ازجدول گرجسی مورگان صورت گرفت و  حجم نمونه 375 نفر برآورد شد که آزمودنیها هم دختربه تعداد وهم پسربه تعداد از  دانشکده های علوم پایه،علوم انسانی،فنی مهندسی وپیرا پزشکی بوده اند.ابزار پژوهش در این تحقیق شامل  پرسشنامه ی طرح واره های ناسازگارانه ی یانگ (1998)،مقیاس عزت نفس روزنبرگ(1965) ، پرسشنامه ی سبک های دلبستگی بزرگسالی هازن و شیور(1993) و  پرسشنامه ی شخصیت خودشیفته  راسکین و هال(1979) می باشدو اجرای پرسشنامه ها به صورت انفرادی انجام شده است. هم چنین به منظور تجزیه وتحلیل یافته های مربوط به فرضیه ها ، از آزمون تی  برای گروه های مستقل و ضریب همبستگی پیرسون ورگرسیون به روش گام به گام استفاده شده است. نتایج به دست آمده  نشان داد بین متغیرهای بی اعتمادی (16/0)، انزوای اجتماعی (16/0)، اطاعت (15/0)، استحقاق (17/0)، خویشتن داری/خودانضباطی ناکافی (17/0)، محرومیت هیجانی (12/0)، رهاشدگی (13/0)، نقص/شرم (14/0)، وابستگی/بی کفایتی (13/0)، آسیب پذیری در برابر بیماری (13/0)، با متغیر خودشیفتگی؛ همبستگی مثبت و معناداری وجود داشت. بین متغیرهای اجتنابی (06/0-)، اضطرابی (02/0-)، ایمن (06/0)، و سبک های دلبستگی (کل) (01/0-)، با متغیر خودشیفتگی رابطه معنادار پیدا نشد.بین عزت نفس با خودشیفتگی رابطۀ معناداری وجود داشت و جهت این رابطه منفی و معکوس بوده است.همین طور، بین طرح واره های ناسازگار اولیه و سبک های دلبستگی،خصوصا سبک دلبستگی ایمن رابطۀ معناداری دیده شد. اماجهت این رابطه مثبت و مستقیم بودبین سبک های دلبستگی و عزت نفس  رابطۀ معناداری دیده نشد ، طرح واره­های ناسازگار اولیه و عزت نفس هم  رابطۀ معناداری داشتندو جهت این رابطه منفی و معکوس بوده واز بین 3 متغیر اصلی طرح واره های ناسازگار اولیه، سبک های دلبستگی، عزت نفس و 18 خرده مقیاس (زیرمؤلفه های طرح واره های ناسازگار اولیه و سبک های دلبستگی) آنها ،تنها خرده مقیاس های بی اعتمادی، بازداری هیجانی و خویشتن داری/خودانضباطی ناکافی (از متغیر طرح واره های ناسازگار اولیه) می توانستند متغیر(ملاک) را تبیین و پیش بینی نمایند .                   

کلیدواژه: طرح واره های ناسازگار اولیه،سبک های دلبستگی،عزت نفس وتیپ شخصیت خودشیفته

 

 

1-1)مقدمه

   اخیراً اختلالات شخصیت[2] از یک دیدگاه وسیع تر مفهوم سازی شده اند که شامل هر دو بعد منش و مزاج  هستند.ضابطه بندی های عصب زیستی[3] و زیست اجتماعی[4] اختلالات شخصیت توجه قابل ملاحظه ای دریافت کرده اند و منجر به تعداد زیادی پژوهش شده اند.میلون[5] (1996) و کلو نینجر (1993) این فرضیه را مطرح کرده اند که مزاج و انتقال دهنده های عصبی رشد شخصیت و عملکرد آن را شدیداً تحت تأثیر قرار می دهند. هم استون[6] (1993) که یک روانکاو است و هم کلونینجر (2005) که یک روانپزشک عصب زیستی است، مانند بسیاری دیگر شخصیت را آمیزه ای از هر دو منش و مزاج تعریف کرده اند (اسپری، 1390). منش به تأثیرات روانی اجتماعی آموخته برشخصیت اشاره می کند. منش عمدتاً در اثر فرایند اجتماعی شدن خصوصاً در ارتباط با مشارکت جویی و فرایند منعکس کردن شکل می گیرد که موجب رشد خودپنداره می شود. اما مزاج به تأثیرات مادرزادی، اشاره می کند و بعد زیست شناختی شخصیت را منعکس می کند اما منش بعد روان شناسی شخصیت می باشد (همان منبع، 1390).کلونینجر (2005) معتقد است که مزاج چهار بعد زیست شناختی دارد (نوجویی[7]، اجتناب از آسیب[8]، وابستگی به پاداش و پشتکار[9])، در حالی که منش سه بعد قابل اندازه گیری دارد (خودفرمانی یا تکانشگری و پرخاشگری را به عنوان ابعاد اضافی مزاج توصیف کرده اند (کاستلو، 1996 به نقل از اسپری، 1390).

-اکثر مردم به طریقی نسبتاً قابل پیش بینی و منحصربه فرد در مقابل پدیده ها واکنش نشان می دهند ولی در عین حال نوعی انعطاف ناپذیری سازگارانه و مخصوص هم دارند. شخصیت ما ثابت و ایستا نیست، ما از تجارب گذشته درس می گیریم و سعی می کنیم در موقعیت های مختلف، پاسخ های مختلف و متنوع نشان بدهیم تا بتوانیم به خوبی از عهده ی کار برآیم (کامرو[10]، 2008) .این یادگیری و انطباق چیزی است که افراد مبتلا به اختلال شخصیت از عهده ی آن برنمی آیند (کامرو، 2001).

اختلال شخصیت یک الگوی فراگیر، با دوام و غیرقابل انعطاف از تجارب درونی و رفتاربیرونی است که به طرز مشخص با انتظارات فرهنگی فرد تفاوت دارد و به درماندگی یا اختلال منجر می شود.

طیف محدود تجارب و پاسخ هایی که مبتلایان به این اختلالات از خودشان می دهند، اغلب منجر به مشکلات روان شناختی، اجتماعی یا شغلی می شود و این اختلالات قاعدتاً در نوجوانی یا آغاز بزرگسالی شروع می شود )انجمن روان شناسی آمریکا،2004).

-یافته های پژوهشی در جمعیت های بهنجار نشان می دهد که خودشیفتگی، یک ساختار شخصیتی چندوجهی است که ارتباط پیچیده با سلامت روان دارد برخی از مؤلفه های این ساختار شخصیتی مثل اقتدار طلبی، برتری طلبی و خود تحسین گری، تا حدودی پیش بینی کننده ی ارزش خود و کاملاً بی ارتباط با نابهنجاریهای روانی اند، اما برخی دیگر مانند بهره کشی و احساس محق بودن، پیش بینی کننده ی مشکلات روانی هم چون اضطراب و افسردگی به شمار می روند. بنابراین خود شیفتگی افراطی، یک اختلال شخصیت شمرده می شود که به صورت یک الگوی فراگیر، شامل خود بزرگ بینی (در خیال و عمل) نیاز به تحسین و فقدان قدرت همدلی نمایان می شود . گذشته از حالت افراطی خودشیفتگی، که در قالب یک اختلال طبقه بندی می شود، همه ی آدم ها کم و بیش دارای این خصیصه اند و هر چند رشد شخصیتی و سلامت بیشتر باعث نمود کم رنگ تر این پدیده می شود اما به ندرت می توان کسی را یافت که به طور کلی از این خصیصه بری باشد (قربانی، 1383).

آدلر معتقد بود آسیب شناسی روانی بازتاب طرحواره های ناسالم و روان نژند است که زیربنای سبک زندگی بشمار می رود (اسپری، 1999- ص 21). یانگ (1990و 1999) معتقد است برخی طرحواره ها –بویژه آنها که عمدتاً در نتیجه ی تجارب ناگوار[11] دوران کودکی شکل می گیرند- ممکن است هسته ی اصلی اختلالات شخصیت قرار بگیرند. یانگ جهت بررسی دقیق تر مجموعه ای از طرح واره ها را مشخص کرد که به آنها “طرحواره های ناسازگار اولیه”[12] می گویند. طرحواره های ناسازگار اولیه، الگوهای هیجانی و شناختی خود- آسیب رسانی هستند که در ابتدای رشد و تحول در ذهن شکل گرفته اند و در مسیر زندگی تکرار می شوند، و از تعامل خلق و خوی فطری کودک با تجارب ناکارآمد او با والدین و خواهر و بردارها و همسالان در طی سالهای اولیه ی زندگی بوجود می آیند.

از نظر آینسورث[13] دلبستگی[14] شاید عنصر اساسی طرحواره های کودک از گونه ی انسان باشد که بتدریج به مراقب منتهی می شود.زیربنای دلبستگی مراقب- کودک، الگوی فعال درونی از چهره ی دلبستگی است که تحت تأثیر تجارب روزانه ی کودک با مراقبش شکل می گیرد. (آینسورث 1979 به نقل از مؤمنی، 1389)

الگوهای فعال درونی، یک تصویرذهنی از خود و دیگران است که در طول روابط اولیه کودک با چهره ی دلبستگی شکل می گیرند. از دیدگاه نظریه ی دلبستگی، اختلالات شخصیتی حاصل از الگوهای فعال درونی، منفی و ناایمن هستند (بارتولامو و هوروویتز[15]، 1991؛ به نقل از مؤمنی، 1389).

گرچه بنظر می رسد بین سبک های دلبستگی و عزت نفس[16] رابطه وجود داشته باشد، با این حال تحقیقات بسیار اندکی در این زمینه انجام شده است. از آنجایی که سبک دلبستگی ایمن با حس درونی شده ی خود-ارزشمندی، راحتی و صمیمیت در ارتباطات نزدیک توصیف می شود، انتظار هست افراد با سبک دلبستگی ایمن[17]، در مقایسه با افرادی که سبک دلبستگی ناایمن (اجتنابی[18] و مضطرب[19] دو سوگرا دارند) عزت نفس بالاتری نشان دهند و در میان گروه های دلبسته ی ناایمن، انتظار می رود افراد با سبک دلبستگی اجتنابی در مقایسه با سبک دلبستگی مضطرب دو سوگرا، عزت نفس بالاتری نشان دهند اگرچه به طور متداول خودشیفتگی به عنوان سازه ای در نظر گرفته می شود که معادل عزت نفس بسیار بالاست اما شواهد تجربی و نظری اخیر بین این دو مفهوم تمایز قایل می شوند و این دو همبستگی قدرتمندی با هم ندارند (براون[20] و همکاران، 2004)، بشمن و بامسیتر[21] (1998) خودشیفتگی را به عنوان سرمایه گذاری هیجانی یک فرد در ایجاد برتری خودش توصیف می کنند در حالیکه احتمالاً حسی که فرد خودشیفته دارد این است که هنوز این برتری را بدست نیاورده است. عزت نفس به عنوان یک ارزشیابی کلی از محاسن فرد است (بامسیتر و همکاران، 2003) بدون نیاز به اینکه فرد برانگیخته شود که این محاسن را به رخ دیگران بکشد کاری که یک فرد خودشیفته معمولاً انجام می دهد. با وجود تمایزات ساختاری ، تحقیقات با بزرگسالان نشان داده است که عزت نفس و خود شیفتگی دارای یک ارتباط مثبت معنی داری می باشند.                                            

عزت نفس به طورکلی متأثر از کیفیت ارتباطات نزدیک با دیگران است (لیری، 1999؛ لیری و داونس[22]، 1995) از طرفی این گونه ارتباطات نزدیک به گونه ای عمیق با سبک دلبستگی اشخاص رابطه دارد (بالبی، 1969، به نقل از مؤیدفر،

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...